گفتگو با عاشق

گفتمش عزم دیار یار داری؟ گفت اری

گفتمش بر وصل او امیدواری؟ گفت اری

گفتمش با یار چونی؟گفت با یادش بسازم

گفتمش با درد هجران سازگاری؟ گفت اری

گفتم از عهدی که بستی اگهی؟ گفتا که هستم

گفتمش بر عهدت اکنون استواری؟ گفت اری

گفتمش سودت در این سودا چه باشد؟ گفت عشق

گفتم اگاهی ز سر عشق داری؟ گفت اری

گفتمش دانی چه باشد عشق؟ گفت از جان گذشتن

گفتمش جان را در این ره می گذاری؟ گفت اری

گفتمش بر خوان حدیث عشق.خط خون رقم زد

گفتمش نقش شهادت می نگاری؟ گفت اری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد