ای دوست قبولم کن و جانم بستان

ای زندگی ، تن و توانم همه تو
جانی و دلی ، ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی ، از آنی همه من
من نیست شدم در تو ، از آنم همه تو
باز آی که تا به خود نیازم بینی
بیداری شبهای درازم بینی
بینی غلطم که خود فراغ تو مرا ، ای حبیبم ، ای عزیزم
کی زنده رها کند که بازم بینی
هر روز دلم در غم تو زارتر است
وز من دل بی رحم تو بیزارتر ست
بگذاشتیم ، غم  تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادارترست

خود ممکن آن نیست که بردارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل
گر من به غم عشق تو نسپارم دل
دل را چه کنم ؟ بهر چه می دارم دل ؟

در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است
از درد تو هیچ روی درمانم نیست
درمان که کند مرا که دردم هیچ است

من بودم و دوش آن بت بنده نواز
از من همه لابه بود و از وی همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گنه ، حدیث ما بود دراز

دل تنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت  زمانه زندان من است
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچه از غم هجران تو بر جانم هست

ای نور دل و دیده و جانم چونی ؟
وی آرزوی هر دو جهانم چونی ؟

من بی لب لعل تو چنانم که مپرس
تو بی رخ زردمن ندانم چونی ؟


افغان کردم بر آن فغانم می سوخت
خامش کردم چو خامشانم می سوخت
از جمله کرانها برون کرد مرا
رفتم به میانه در میانم می سوخت

من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم

نظرات 2 + ارسال نظر
فرید پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 16:58 http://farid71.blogsky.com

سلام.خسته نباشی!!
وبلاگ قشنگی دارین.من تازه تاسیسم و به کمکتون نیاز دارم. راستی ما هم قالبم هستیم!!!!!!
خوشحال میشم تبادل لینک کنیم.بی زحمت شما منو با اسم درد و دل های یه عاشق تنها لینک کن.تو نظرت هم بگو شما رو با چه اسمی لینک کنم!فعلا...

سامان شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:04 http://www.begamnabegam.persianblog.ir/

سلام
ممنون که نظر رنجه فرمودید
بسیار زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد